شنبه ۲ شهریور ۱۳۸۷ - ۰۴:۳۰
۰ نفر

خاطره بهفر: بالای 50سال سن داشت، در تمام لحظاتی که درددل می‌کرد بغض فروخورده‌ای صدایش را می‌لرزاند: من خودم داوطلبانه آمدم، می‌خواستم مردم زندگی مرا ببینند و عبرت بگیرند...

منشی شرکتم بود. هم‌سن و سال دخترم. زندگی‌ام را خراب کرد. آبروی چندین ساله‌ام را به باد داد. عقلم کورشد، باور نمی‌کردم دختری با جوانی و شادابی او به من علاقه‌مند شده باشد. برای رسیدن به او حاضر بودم هر کاری بکنم.

 شرط کرد که پیش از عقد، زمین و خانه و مغازه به نامش کنم، همه را قبول کردم؛ همه چیزهایی که حق زنم بود؛ زنی که سی، چهل سال با داروندار من ساخته بود و حق فرزندانم... که مسئول آنها هستم.

یک میلیارد تومن ملک به نامش زدم اما یک ماه هم با من زندگی نکرد. طلاقش را گرفت و رفت. به زور که نمی‌توانستم وادارش کنم با من زندگی کند. حالا دیگر زن خودم هم حاضر نیست برگردد. حق دارد دلش خیلی شکسته، او هیچ‌چیز برای من کم نگذاشت. از روی بچه‌هایم خجالت می‌کشم. حالا با این سن و سال تنها شدم و... خودداری‌اش درهم شکست.. اشکی از گوشه چشمش جاری شد... مجری برنامه به یاری‌اش آمد: حالا چی می‌خوای بگی؟.. بغض‌آلود گفت: می‌خوام بگم: کسانی مثل من که دستشون به دهنشون می‌رسه، کار من رو نکنند. پشیمونی سودی نداره... .

همیشه همین بوده. اول به قصد نشستن در گوشه‌ای از دل می‌آیند؛ به قصد نشستن در گوشه دل مردی که توانایی مالی دارد! اما کار دل گوشه و کنار نمی‌شناسد، عشق تمامیت‌خواه است و دیگر... تحمل شریک سخت می‌شود و کشمکش آغاز....(اینجاست که اجرای عدالت دشوار می‌شود. برای همین است که «آفریننده» این موجود پیچیده و ضعیف می‌گوید: «و شما نمی‌توانید عدالت پیشه کنید) و گاهی این کشمکش‌ها به جدالی خونین می‌انجامد:...67درصد شوهرکشی‌ها به‌دلیل خیانت شوهر بوده است. تحقیقات انجام شده در 15 استان کشور چنین نشان می‌دهد.

 برای دلی که از بی‌وفایی همسر می‌شکند مهم نیست که کار او در دفتر‌خانه‌ای هم ثبت شده یا نه... از یاد  نبریم که وجود اینگونه مشکلات در جامعه کنونی در حالی است که فعلاً مطابق قانون، مرد نمی‌تواند با داشتن همسر، زن دومی اختیار کند مگر در شرایط خاص مانند اجازه همسر اول، عدم‌قدرت همسر اول به ایفای وظایف زناشویی، عدم‌تمکین از شوهر، ابتلای زن به جنون، عقیم بودن، غایب یا مفقودالاثر بودن یا ترک زندگی خانوادگی. حال اگر همین محدودیت‌ها هم برداشته شود چه خواهد شد؟

...سخن از انسان است و...زن... یک دنیا عشق و عاطفه و احساس...واگر« قانون» که بنا دارد خدمتگزار انسان باشد، عظمت، پیچیدگی‌ها و نیازهای منطقی و فطری او را نشناسد و با واقعیات و مقتضیات زمانه بیگانه باشد... فاجعه می‌آفریند...و حالا...نسبت لایحه حمایت از خانواده با نیازهای واقعی و منطقی زنان و مردان جامعه امروز ما چیست؟

واقعیات که می‌گوید: از سویی مردان پولدار همچون مورد یادشده به اصراف و ناسپاسی می‌افتند و از سوی دیگر سن ازدواج بالا رفته و یکی از مهم‌ترین دلایل آن عدم‌توانایی مالی افراد است. هنگامی‌که امکان پاسخگویی مناسب به نیاز اساسی چون ازدواج فراهم نباشد، انواع فشارهای روحی در پی آن می‌آید... و توان و ظرفیت انسان‌ها متفاوت است. ضعیفان هم به دزدیدن زنان و دختران متوسل می‌شوند... سر از خانه‌های فساد درمی‌آورند و به بیراهه می‌روند. وظیفه مسئولان این نیست که بر انسان‌ها تنگ بگیرند و از آنها بخواهند که تقوی پیشه کنند.

 واقعیت این است که ازدواج دختران جوان با پیرمردهای پولدار تبدیل به یکی از الگوهای ازدواج شده است؛با تمام ناهمگونی و زشتی‌اش. واقعیت این است که همه زنانی که پس از گریز هوس‌بازانه شوهر باز هم بنا به هزار دلیل و مصلحت به زندگی با او ادامه می‌دهند هیچ‌گاه دوباره شوق و عشق پیشین را نسبت به او احساس نمی‌کنند.

زندگیشان چینی بند زده است... کاغذ سفیدی است که لکه سیاه را از آن پاک کرده‌اند. دیگر هیچ‌گاه سفیدی گذشته را نخواهد داشت. واقعیت این است. علم مشاوره و روان‌شناسی پس از سال‌ها تحقیق و مطالعه و تجربه، به زن و شوهرها می‌گوید: نگذارید در زندگی خانوادگی و رابطه زن و شوهر،کینه، دلخوری، گله و حرف‌های نگفته انباشته شود. درباره  کوچکترین مسائل زندگی با یکدیگر صحبت کرده به تفاهم و نتیجه منطقی برسید و رضایت قلبی یکدیگر را به‌دست آورید.

در یک رابطه سالم هیچ‌کس امری را بر دیگری تحمیل نمی‌کند. حال... آیا اگر شوهر بدون اجازه و موافقت همسر و با آگاهی از رنجی که بر قلب او تحمیل می‌کند، بدون دلیل منطقی و فقط به‌خاطر تمکن مالی، همسر دومی اختیار کند، می‌تواند رابطه  سالمی با همسر اول خود داشته باشد و رابطه آن دو صادقانه، صمیمانه و مهرآمیز خواهد بود؟ آیا اصلاً وجود رابطه سالم بین زن و شوهر برای طرفداران لایحه حمایت از خانواده اهمیت دارد؟ نگاه، باور و رفتار فرزندان این مرد با او چگونه خواهد بود؟ آیا شک، کینه و نفرتی که از پدر دارند (به‌خاطر شکستن قلب مادر) به رابطه پدر و فرزندان و تربیت ایشان لطمه نخواهد زد؟ آیا طرفداران این لایحه با این واقعیات سروکار دارند؟

آیا دلیل مخالفت مسئولین قوه  قضائیه با این امر،  مشاهدات ایشان از به‌هم ریختن نظام خانواده به‌خاطر تنوع‌طلبی‌های برخی مردان نیست؟ چرا نمایندگان محترم تجارب ایشان را نادیده می‌گیرند؟ راستی طرفداران این لایحه، نظر چند روان‌شناس، مشاور خانواده و قاضی را که علم و تجربه‌شان می‌تواند منبع قابل اطمینانی برای وضع قانون درباره خانواده باشد مورد توجه قرار داده‌اند؟ آیا مدافعان لایحه چشم بر این واقعیت بسته‌اند که در جامعه  کنونی ما، خبر ازدواج مجدد بزرگترین شخصیت‌های علمی، سیاسی، هنری و... حیثیت آنها را لکه‌دار خواهد کرد؟ (با همه  مجوزهای قانونی موجود) نمایندگان از کدام مردم نظر‌خواهی کرده‌اند؟ ای کاش دستکم نظر دختران خود را بپرسند و بیاندیشند به اینکه  ماده 23 با آینده  آنها (دخترانشان) چه خواهد کرد؟

اجرای عدالت و توجه به نیازهای واقعی و معقول افراد جامعه امروز ما، فراهم کردن امکانات ازدواج برای مردان و زنان مجرد است یا باز کردن راه چند همسری برای آقایان پولدار؟
بالا بودن برخی مهریه‌ها درحالی موجب نگرانی عده‌ای شده که آمارها نشان می‌دهد 78درصد زنان مطلقه مهریه خود را دریافت نکرده‌اند و نیز با توجه به قوانین موجود هنگامی‌که ارتباط زن و شوهر به بن بست می‌رسد و نزاع حقوقی آغاز می‌شود، مهریه تنها حربه قانونی زن در مقابل مرد برای راضی کردن او به جدایی است و نه وسیله  اخاذی‌.

فراموش شده که به هنگام عقد درباره مهریه صحبت می‌شود و مرد آگاهانه میزان آن را می‌پذیرد (ظاهراً مدافعان  ماده 25 نگران تصمیمات آگاهانه  مردان هستند اما نگران تمام امضاهای نا‌آگاهانه نوعروسان که بر صفحه  عقدنامه می‌نشانند و بنابر آن حق داشتن شغل، حق انتخاب محل زندگی، حق ادامه  تحصیل و بسیاری از حقوق طبیعی خود را به شوهر می‌بخشند نیستند) آیا در مراسم خواستگاری 10درصد آنچه درباره مهریه صحبت می‌شود درباره حق طلاق زن، حق حضانت او بر فرزندان و سایر حقوق او صحبت می‌شود؟
چرا قانونگذاران در مواجهه با معضل مهریه‌های سنگین به برکندن ریشه‌های آن نمی‌اندیشند؟ آیا جز این است که عدم‌امنیت روانی –اجتماعی –فرهنگی و اقتصادی زن مطلقه ریشه قرار دادن مهریه‌های سنگین است؟ ریشه‌ها را بخشکانید !با قرار دادن مالیات بر مهریه‌های  بالاتر از حد متعارف، که تشخیص این حد نیز مشکلات خاص خود را در پی خواهد داشت، تنها حربه قانونی زن نیز از او گرفته می‌شود.

دوستی می‌گفت، فرزندم پرسید مدرسه غیرانتفاعی یعنی چه؟ فکر کردم و گفتم یعنی انتفاعی! واقعیت این است که گاهی اوقات اسم یک امر با حقیقت معنای آن بسیار متفاوت است. حال اگر فرزندان ما پرسیدند لایحه حمایت از خانواده یعنی چه؟ پاسخ درست چیست؟ بگوییم یعنی لایحه حامی خانواده یا ویرانگر آن؟

کد خبر 61264

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز